فعالیت احزاب در ایران و سایر کشورها تفاوت ساختاری دارد

احزاب در کشور ما با سیستم غربی ان تفاوت دارد دقیقا مثل سیستم فوتبال ایران که بجای تشکیلاتی تیم داری است،  تفاوت اصلی که در این دو وجود دارد این است که در ایران فرد روی تصمیمات احزاب تاثیر دارد در حالی که در غرب تشکیلات و گروه هست که بر تصمیمات احزاب موثرند در دول غربی احزاب تشکیلاتی هستند که بصورت تفکرات سیستمی اداره می شود و نقش فرد درغالب سیستم قابل تعریف هست از مزیت‌های تشکیل احزاب، آموزش و تربیت نیروهایی است که می‌تواند در آینده، نقش خود را در سیستم حاکمیت و دولت ایفا کند. نمایندگی پارلمان، وزارت، ریاست جمهوری و ... از جمله مسئولیت هایی است که با روی کار آمدن حزب، برعهده نیروهای آموزش دیده قرار می گیرد . از دیگر وظایف و رسالت احزاب، نقش آفرینی در انتخابات گوناگون است،  در حالی که در کشور ما ممکن است که تصمیم یک شخص بر کل تصمیم گروه اثر گذاشته و ان را تغییر دهد و در عین حال ممکن است شخصی دنبال رو محض تصمیم یک گروه نباشد هر چند با الگوی کلی حزب موافق باشد ولی در تصمیمات جزئی عقیده خاص خودش را داشته باشد. تصمیماتی که در دولت اتخاذ می شود الزاما مورد وثوق تمامی اعضای احزاب اصلاح طلب نیست در بعضی مواقع ممکن است با تصمیمات گرفته شده اختلاف نظری وجود داشته باشد ،  دولت حاضر مصمم هست که در کابینه و در بدنه دولت خود بیشتر از زنان تحصیل کرده استفاده کند در حالی که به نظر حقیر  این تصمیم کاملا اشتباه می باشد زیرا کشورمان با مشکل بیکاران تحصیل کرده مواجه هست و درعین حال می دانیم در فرهنگ کشورمان نان آور خانواده مردها هستند اگر مشکل بیکاری حل نشود کشور با مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیادی مواجه می شود مشکلاتی از جمله بالا رفتن سن ازدواج، افسردگی جوانان ، بی انگیزگی جوانان برای ادامه تحصیل و... و تنها راه موثر و سریع حل مشکل نیز  این خواهد بود که بجای استفاده از زنان در دستگاه های دولتی از اقایان استفاده شود ، ضمنا برای کار زنان مزایایی در نظرگرفته شده که استفاده از ان باعث کاهش راندمان کار دولت می شود مثلا تعجیل در خروج ساعات اداری، یک روز تعطیلی در ایام هفته به دلخواه و نه ماه استراحت بعد از زایمان و مزایای دیگر، اگر تعداد بانوان در ادارات افزایش یابد هزینه های دولت بالا رفته و از ان طرف درصد راندمان کاری دولت پایین می یابد پس بهتر است بجای استفاده از بانوان بیشتر در بدنه دولت از آقایان استفاده شود‌. بنظرم اینگونه تصمیم گیریها ریشه درتفاوت ساختاری فعالیتها و طرز تفکر و اهداف عالی احزاب دارد چرا که در کشورهای دیگر تصمیمات احزاب و خروجی آن تصمیمات در میزان رای مردم به منتخبین احزاب و میزان مشارکت آنها در انتخابات و در نتیجه نفوذ احزاب  در دولت و مجلس دارد در حالی که احزاب در کشورمان بصورت تبلیغاتی فعالیت می کنند و نتیجه تصمیمات و عملکردشان هرچه باشد با تبلیغات  درصدد بالا بردن و مطلوب نشان دادن فعالیتشان هستند و  یا درصورت عدم موفقیت در  کاهش آثار سوء آن،  بنابراین در ایران احزاب بجای فعالیت بمنظور جلب رضایت مردمی درصدد بهره برداری منافع حزبی هستند.    رسول بخشی زاد

فقر، دلایل و ریشه های آن


پیامبر اکرم  (ص) می فرمایند: ازهر دری که فقر می آید از در دیگر ایمان می رود، اساسا چرا باید تعدادی از افراد در فقر مطلق به سر ببرند آیا ناعدالتی اجتماعی و اقتصادی باعث شده یا بعلت کم کاری یا عدم بکارگیری همزمان نو آوری و ایده های جدید با مهارت و تلاش و فعالیت و  یا فقر فرهنگی باعث شده گذراز فقر و ناتوانی اقتصادی  اینقدر مشکل بنظر بیاید.  دولتها و اجتماع  در این مشکل چقدر مقصر هستند شاید عده ای معتقدند فقر فرهنگی بالاترین و یا به عبارت بهتر مادر فقرهاست چون هم شامل فقر اقتصادی می شود و هم فقرهای دیگر ( فقرعلمی، فقر رفتاری و اجتماعی)  واقعیت این است که همه ان موارد  در فقر یک خانواده موثرند اگر میانگین درآمد شهر و استان بالا باشد این درآمد بالا در سایر بخشها هم تاثیر خواهد داشت قطعا مشاغل آزاد درآمد بیشتری خواهند داشت زیرا الویت بندی برای میزان مصرف سبد خانواربستگی به میزان درآمد انها دارد هرچه درآمد بیشتری  داشته باشند تمایل آنها برای مصرف کالای لوکس و رفاهی بیشتر خواهد شد بهمین خاطر هست که اقتصاد دانان برای کشوری که دچار رکود اقتصادی شده است به دولتها پیشنهاد تزریق پول را داده اند تا با بالا رفتن توان اقتصادی مردم میزان مصرف و خرید کالا بیشتر شده  و باعث افزایش تولید داخلی  و به نوعی موجب رونق اقتصادی شود وقتی در شهری رونق اقتصادی باشد  بطور طبیعی فقر در آن شهر کمتر خواهد بود و امکان اشتغال برای همه فراهم خواهد شد.

استان اردبیل از لحاظ شاخص های درامد خانوار پایین تر از استاندارد کشوری است و جزء پایین ترین درامد خانوار در کشور بحساب می آید  در عین حال این استان از لحاظ امار بیکاری جوانان به تناسب جمعیت، دارای بالاترین نرخ بیکاری در کشور می باشد در حالی که از لحاظ کشاورزی و گردشگری استان اردبیل جزء قطب کشوری محسوب می شود. وجود مناطق طبیعی گردشگری دامنه سرسبز کوه سربه فلک کشیده ساوالان و آب و هوای معتدل کوهستانی و آبهای گرم و سرد طبیعی و معدنی و دریاچه های طبیعی و جنگلهای زیبا و مناطق تاریخی و باستانی  زمینه حضور جهانگرد و گردشگر را مهیا می کند اما ضرورت دارد برای رفاه و اسایش و پر نمودن اوقات فراغت گردشگران  سرمایه گذاری و  بسترسازی دولتی صورت گیرد تا از مواهب این پتانسیل استان، درآمدهای سرشار گردشگری سرازیراستان شود و باعث بالا رفتن درآمد عمومی خانوار و اشتغال جوانان گردد در کنار ان سرمایه گذاری در بخش صنایع تبدیلی در صنعت کشاورزی و مواد غذایی می تواند استان را از حالت رکود اقتصادی خارج و باعث توسعه اقتصادی آن شود، استان باید  صنایع بومی و محلی را تقویب نموده و بازار جدیدی برای این منظور ایجاد نماید . با بهتر شدن  شرایط محیط اقتصادی در بخشهای مختلف،  سرمایه گذاری قابل توجیه اقتصادی شده  و بخش خصوصی هم در این حوزه ها  می تواند ورود پیدا کنند . یکی از مهمترین عوامل فقر،  بیکاری است وقتی نان آور خانواده شغل نداشته باشد و یا شغلش فصلی باشد در زمان بیکاری مشکلات اقتصادی خانواده بیشتر خواهد شد بهمین خاطر مهاجرت به شهرهای بزرگ بعلت وجود شغلهای کاذب  زیاد دیده می شود.  دلایل مختلفی برای بیکاری وجود دارد یکی از این دلایل عدم رونق اقتصادی است استان ما یک استان توریست پذیر هست برای جذب بیشتر گردشگر لازم است  سرمایه گذار داخلی و خارجی در بخش های مختلف گردشگری و رفاهی حضور داشته باشند. یکی از دلایلی که سرمایه گذار نمی خواهد در این استان حضور یابد. سنگ اندازی در روند اداری برای جلوگیری از  ورود سرمایه گذار و مشارکت در سرمایه گذاری است ، برعکس آن  در استانهای دیگر هر مانعی در روند اداری که  باعث شود برای  سرمایه گذاری  تعللی ایجاد گردد  بعنوان گلوگاه شناسایی و با آن مبارزه می شود ولی در استان ما نه تنها با این گلوگاه ها مبارزه نمی شود بلکه در بعضی مواقع مورد حمایت قرار می گیرد یعنی سیستم اداری استان ما به شکلی است که سرمایه گذار را فراری می دهد  "من خودم با یک سرمایه گذار که خودش اردبیلی بود و پشیمان از سرمایه گذاری در اردبیل بر حسب اتفاق صحبت کردم ایشان می گفتند با اینکه من نیازی به وام نداشتم ولی به اجبار دولت  باید با یک بانک شریک می شدم تا بتوانم سرمایه گذاری کنم ولی آن بانک انقدر برایم کاغذ بازی و مشکلات ایجاد کرد که از روند اداری خسته شدم و تازه ادارات دیگر نیز که می بایست کمک حالم می شدند  هزاران موانع ایجاد کردند، از صنعت و معدن گرفته تا دارائی و... و بعد در ادامه  گفتند هر کسی که از من برای سرمایه گذاری در استان اردبیل سوال می کند به ایشان می گویم اگر دوست داری سرمایه ات از بین برود در اردبیل سرمایه گذاری کن،  دوست دیگری می گفت دارائی، نظام مهندسی ساختمان و شهرداری،  دیگر موانع بزرگ سرمایه گذاری در اردبیل به شمار می روند"  سوال اینجاست چرا دراستانهای دیگر چنین مشکلی نیست چرا ما تا کنون نتوانسته ایم در زمینه امکانات زیر ساخت  گردشگری سرمایه گذار جذب کنیم در استان اردبیل مخصوصا شهر اردبیل چند تا هتل مناسب داریم امکانات رفاهی و تفریحی چطور،  با اینکه می دانیم دراردبیل زمینه و پتانسیل مناسبی برای گردشگری وجود دارد ولی نه تنها دولت در این زمینه کاری انجام نداده بلکه حتی شرایط حضور سرمایه گذار را نیز فراهم ننموده است. 

 با توجه به  پتانسیل استانمان در امر کشاورزی و گردشگری برای بهبود وضعیت معیشتی و درامد خانوارها و بالا بردن توان اقتصادی استان لازم است در این دو بخش سرمایه گذاری خصوصی و بستر سازی دولتی انجام شود در ابتدا باید در زمینه صنایع تبدیلی، صنعت بسته بندی ، و انبارداری  اقدامات زیر بنایی انجام شود،  با ترغیب بخش خصوصی برای ورود به این بخش بمنظور تبدیل اقتصاد کشاورزی سنتی به کشاورزی مدرن و صنعتی و همچنین ایجاد بستر حمل و نقل مناسب تولیدات،  کشاورزی و باغداری می توان  استان را ازحالت رکود خارج کرد.  در زمینه گردشگری هم باید اول زیر ساختها توسط دولت بسترسازی شود تا بخش خصوصی در زمینه ایجاد هتل ها و مراکز سیاحتی و گردشگری و تفریحی در استان سرمایه گزاری کند. یکی از عللهای عدم توسعه یافتگی استان سوء مدیریت می باشد اگراین مشکلات مربوط به قوانین بود می بایست در سایر استانها هم این مشکلات دیده می شد،  به نظر من مشکل ما ساختاری است ، برای مثال  مدیر شدن دراستان آذربایجان شرقی بسیار مشکل است مردم انها انقدر پی گیر و نکته سنج هستند که بعضی از مدیران تاب تحمل پیدا نمی کنند و مجبور به استعفا می شوند ولی دراستان ما مدیر شدن بسیار آسان هست فقط کافی است لابی داشته باشی و وقتی مدیر شدی هیچ کس با تو کاری ندارد و با خیال راحت ریاست کن با توجه  به پتانسیل طبیعی موجود در استان باید استان اردبیل یکی از ثروتمندترین استانهای کشور محسوب می شد ولی می بینیم به لحاظ عدم مدیریت صحیح باعث شده این مواهب خدادادی  کارائی لازم برای جذب گردشگر را نداشته باشد مدیریت حاضر در استان در حد رفع تکلیف می باشد درحالی که می توانست با ایجاد زمینه های سرمایه گذاری در بخش امور رفاهی و سیاحتی و تفریحی شرایط حضور گردشگران و جهانگردان با  برگزاری مسابقات و سمینارهای بین المللی در استان فراهم  می نمود.  دراستان اردبیل نیاز به هتل های چهار ستاره به بالا احساس می شود و در کنار آن برای اوقات فراغت گردشگران باید امکانات رفاهی و تفریحی و سرگرمی ایجاد شود از امکانات ورزشی عمومی و تخصصی و تفریحی گرفته تا شهر بازی و پارکها و بازارهای مناسب برای خریداران اجناس تولیدات محلی و صنایع دستی،  لازمه همه اینها وجود مدیریت توانمند و آگاه و فعال در عرصه گردشگری است و در این ارتباط باید تمام دستگاه های اجرایی و بالاخص استاندار محترم پی گیر و فعال باشد  دیگر دلایل فرار سرمایه گذار،  نبودن فرهنگ سرمایه پذیری دراستان می باشد همه می دانیم وقتی در استان سرمایه گذاری حضور پیدا می کند و سعی در سرمایه گذاری دارد توسط مردم و مسئولین کنکاش می شود که چرا ایشان اینجا را برای سرمایه گذاری انتخاب کرده و اصلا این همه سرمایه را از کجا بدست آورده و... تا زمانیکه  دید جامعه به  سرمایه گذار بعنوان مرفهین بی درد باشد،  برخورد مناسبی نه توسط مردم و نه توسط مسئولین انجام نخواهد گرفت  باید به جامعه بقبولانیم سرمایه گذار بعنوان خیرینی هستند که زمینه بالا بردن درآمد عمومی، اشتغال زایی و امکانات و رفاه عمومی را در جامعه فراهم می کنند باید دست آنها را با محبت گرفت چون اگرازاستان خارج شوند و دراستان دیگری سرمایه گذاری کنند استانمان محروم از فعالیتهای اقتصادی و از سایراستانها عقب خواهد ماند.

از عوامل دیگری که منجربه فقر اقتصادی دراستانمان شده  پائین بودن راندمان کارائی دراستان است،  در مقایسه با کشورهای اروپایی و کشورهای توسعه یافته آسیایی،  ایرانیها کم کار و با بهره وری  پایین هستند ما می بینیم میزان کار مفید در ادارات همچنین شاخص میزان مطالعه در کشور پایین است  در کنار آن میزان کارائی و بهره وری و میزان درامد خانوار در کشور ایران در سطح پایینی قرار دارد، کم کاری ایرانی ها  صرفا از تنبلی نیست خیلی وقتها شاهدیم نان آور خانواده مجبور می شود بعد از کار اداری در آژانس یا جای دیگری تا پاسی از شب برای تامین درآمد خانواده تلاش کند تا بتواند از پس هزینه های کمر شکن زندگی بر آید اگر ما در ادارات شاهد بیست دقیقه کار مفید در هر روز هستیم چرا علتش را در کم کاری کارمندان جستجو می کنیم ایا کاری بوده که جا مانده است مشکل بیشتر ادارات ما نبودن احصاء فرایند کار هست و دوم اینکه حجم بدنه دولت نسبت به وظایفش چندین برابر است و تراکم تعداد کارمندان باعث اتلاف انرژی و اختلال در کار دیگر کارمندان شده است. صرفا حضور فیزیکی کارمندان بدون اینکه کاری برای آنها تعریف شده باشد باعث نوعی بیکاری پنهان گردیده و راندمان کار را پایین آورده است.  اما بنظرم بزرگترین عامل در نارسائی و عدم بهره وری ادارات سوء مدیریت ناشی از حضور مدیر ناشایست در پست های تخصصی و مدیریتی هست دلیل آن هم مشخص است معمولا سفارش ها، لابی گری ها و فعالیت جناحی و حزبی  نقش اصلی را  در گرفتن  پست های اداری افراد  ایفا می کنند بهمین خاطر است که معمولا در کشورهای مثل ایران که انتصاب ها سیاسی است انتخابات از حساسیت بسیاری برخوردار است چون کسانی که در آرزوی گرفتن منصب ها و پست های اداری هستند راه کار موفقیت خود را نه در علم و تخصص و مهارت می دانند بلکه راز موفقیت را در فعالیتهای انتخاباتی می دانند. این یکی از افت های جامعه اداری ماست که معمولا کسانی مدیر دستگاه ها می شوند که دارای مهارت و تخصص لازم نیستند. گرفتن پست و مقام به این شکل ، رفته رفته جای مدیران قاطع و فنی را مدیران ترسو و مطیع پرمی کند.  تملق و چاپلوسی یکی از افتهایی است که در ابتدای کار اینگونه مدیران مشاهده می شود و دیگر اسیب هایی که در بلند مدت از اینگونه مدیران حادث می شود فساد اداری و راندمان پایین کار خواهد بود وقتی انتصابی بدون در نظر گرفتن شایستگی و لیاقت و تخصص افراد انجام می پذیرد باعث بی انگیزگی افراد کاری و متخصص می گردد ، حال باید پرسید چرا با علم به اینکه مدیران ارشد می دانند چنین افت و اسیبهایی در صورت انتصاب مدیران ناشایست وجود خواهد داشت باز مبادرت به انتصاب اینگونه مدیران می کنند دلیل آن هم روشن است چون مدیران ارشد سیاسی،  منافع جناحی و شخصی را بیشتر از منافع ملی دوست دارند بسیاری از هزینه های که کشورمان در سوء مدیریت پرداخته نتیجه همین نگرشهاست.

دلیل دیگری که باعث ایجاد فاصله طبقاتی دراقشار مردم و گسترش فقر شده وجود مفاسد اقتصادی و اداری است شاید در مواجهه  با انبوهی از انتشار مفسدین اقتصادی این سوال پیش بیاید با وجود اینهمه بازرس و حراست و دستگاه های نظارتی و قضایی چرا در کشور ایران فساد اداری و اقتصادی زیاد است ، آیا انها نمی توانند نقش خود را بخوبی ایفا نمایند یا مشکل چیز دیگری است.  وقتی به انواع فسادها و ریشه های آنها نگاه می کنید همه در یک وجه اشتراک دارند و آن نفع مادی مفسدین و عدم آگاهی مخاطبین هست، یکی از عاملهای بازدارنده مفاسد اقتصادی و اداری شفاف سازی و به اصطلاح اتاق شیشه ای است اگر قوانین و مقررات بصورت سیستمی در اختیار عموم قرار گیرد و کارهای اداری در معرض دید همه باشد امکان تخلف و فساد اداری در حد بسیار زیاد کاهش می یابد عموما تخلف و فساد از مخفی کاری رواج می یابد ، نکته قابل تاملی که وجود دارد کسانی که در شرایط مشکلات اقتصادی و اداری در مبارزه با مفاسد اقتصادی فعال هستند نباید از کانون های قدرت تحت فشار قرار گیرند چرا که نه تنها عاملان مفاسد جسورتر شده و با خیال راحت به فساد خود ادامه  خواهند داد  بلکه باعث یاس و نا امیدی کسانی که برای سلامت  نظام اداری و اقتصادی فعالیت می کنند خواهد شد.  در بحث سلامت اداری معمولا کسانی که فعالیت می کنند و از بی توجهی و عدم حمایت مسئولین رده بالای خود گلایه می کنند با پدیده شبکه فساد مواجه هستند اگر فساد در سطح پایه باشد و بعضا کارکنان سطح میانی و پایه را در برگیرد مشکلی برای  کسانی که به مقابله و مبارزه با مفاسد تحت عنوان واحدهای نظارتی  قدم بر می دارند نخواهد بود مشکل از جایی شروع می شود که دامنه این فساد گسترده باشد و بعضا به وزراتخانه ها متصل گردد در این صورت مفسدین از حامیان قوی برخوردار خواهند بود و امکان مقابله با آنها بسیار مشکل خوهد شد برای مبارزه با مفاسدین اقتصادی و اداری لازم است همه ارکان ها و نهادها با هم همکاری کنند از قوه مقننه با تصویب قوانین روشن و قوه مجریه و قضائیه با حمایت از دستگاه های نظارتی، می توان جلوی گسترش  فساد را گرفت.  همه می دانیم  فساد گسترده و فراگیر یکی از نشانه های ضعف حاکمیت است و عملکرد ضعیف حاکمیت می تواند روند رشد و توسعه ی اقتصادی را رو به تحلیل ببرد  فساد، رشد اقتصادی را کند می کند، زیرا انگیزه ی سرمایه گذاری  را برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی کاهش می دهد رانتها، فسادهای شبکه ای و اختلاسها  نمونه های فسادهای  کلان می باشد که بعضا گستره آن به بخش هایی از دولت نیز سرایت می کند.در علم اقتصاد رانت درآمدی است که بی‌تلاش به دست می‌آید. رانت خوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی شان یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند به صورت غیرقانونی به منابع مالی دست پیدا می‌کنند و به کسب ثروت می‌پردازند.  رانت‌خواری پدیده‌ای است که آسیب‌های فراوان اجتماعی و اقتصادی فراوانی برای کشورها به وجود می‌آورد. بنابرنظر اقتصاددانان، درآمدهایی که خارج از فعالیت‌های مولد اقتصادی و با بهره‌ گیری از قدرت و نفوذ سیاسی یا اقتصادی صورت می‌پذیرد همیشه به عنوان آفتی برای نظام اقتصادی هر کشوری حساب شده‌است. مصداق بارز این کلام همان «رانت و رانت‌خواری» می‌باشد  رانت‌خواران یا با توسل به عوامل اقتصادی مثل سیاست‌های حمایتی، کنترل قیمت‌ها، محدودیت‌های بازرگانی (رانت اقتصادی)، و یا با دست‌یابی انحصاری و پیش از موعد به اطلاعات اقتصادی در زمینه‌هایی مثل بازار بورس (رانت اطلاعاتی و قضایی)، و یا با بهره‌مندی از توزیع منابع ثروت وقدرت توسط دولت و احزاب (رانت سیاسی)، و یا با بهره ‌برداری از روابط خویشاندی، قرار گرفتن در یک گروه یا تشکل خاص (رانت اجتماعی)، ثروت‌های کلانی را حاصل می‌کنند که نتیجه آن را می‌توان توزیع ناعادلانه ثروت و گسترش تبعیض دانست. اختلاس به برداشت غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت انجام می‌گیرد، گفته می‌شود اختلاس گونه‌ای از کلاهبرداری محسوب می‌شود که بیشتر به صورت برنامه‌ریزی شده، منظم و پنهان و بدون رضایت و آگاهی دیگران انجام می‌پذیرد.به عبارت دیگر اختلاس نوع خاصی از خیانت در امانت است که مأموران دولتی از طریق تصاحب وجوه و اموالی که بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده است، مرتکب می‌شوند. برای تحقق جرم اختلاس لازم است که مرتکب، اموال دولتی یا متعلق به اشخاصی را که به مناسبت وظیفه به او سپرده شده است را به طور موقت یا دائم با سوء نیت تصاحب و برداشت نماید. درغیراین صورت، چنانچه کارمند دولت مالی را که بر حسب وظیفه به او سپرده شده است بدون قصد سوء و صرفاً به منظورمحافظت و نگهداری از محل اصلی خارج کرده و در جای امن دیگری قرار دهد، اقدام چنین مأموری به علت فقدان قصد سوء اختلاس محسوب نخواهد شد همچنین هرگاه اتلاف اموال دولتی یا متعلق به اشخاصی که در ید امانی کارمند است بر اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا غفلت و سهل انگاری باشد، اختلاس محسوب نخواهد شد شفاف سازی یکی از راهکارهای مطمئن برای کاهش فساد اداری و اقتصادی محسوب می شود در صورتی که ضوابط و مقررات اداری و اقدامات صورت گرفته در راستای کار اداری بصورت شفاف در معرض دید عموم قرار گیرد و جای هیچگونه مخفی کاری و اقدامی خارج از عرف و ضوابط اداری  نباشد، امکان دور زدن قانون یا حل شدن کار بدون چارچوب قوانین رایج اداری از بین خواهد رفت و در نتیجه امکان فساد اداری تا حد قابل توجهی کاهش می یابد ،  چندی پیش ماجرای دکل مطرح شد یا ماجرای کرسنت همه این فسادها  در صورت شفاف سازی کارهای اداری غیرممکن بود یا در ماجرای حقوق نامتعارف اگر حقوق کارمندان و مسئولان بصورت شفاف و روشن درمعرض دید عموم قرار می گرفت امکان دریافت حقوق نامتعارف از بین می رفت، شاهد بودیم با روشنگری یکی از فیش های حقوق نامتعارف جلوی خیلی از این مفاسد گرفته شد اگر مقامات عالی استان و حتی کشوری تمهیداتی برای شفاف سازی دریافتی کارمندان و مسئولین بیاندیشند مثلا از طریق وب سایت سازمان و اداره کل دریافتی های کلیه کارکنان شفاف سازی شود احتمال خیلی ازمفاسد گرفته می شود متاسفانه با وجود علم و آگاهی همه مسئولین رده بالا در صورت شفاف سازی جلوی مفاسد اقتصادی و اداری گرفته می شود در این خصوص مقاومت جدی وجود دارد.  رسول بخشی زاد

 

مردم مطالبه گرا و مدیران پاسخگو

دولتها وظیفه خود می دانند که از عملکردشان دفاع کنند و برای همین منظور از واحدی به نام روابط عمومی جهت ارتباط دو سویه بین مردم و مسئولین در راستای ارائه عملکرد دولت به مردم  برای تنویر افکار عمومی و انعکاس نظرات مردمی در قالب نظر سنجی به مسئولین بمنظور ارزیابی و اصلاح عملکردشان استفاده می کنند در تمامی دنیا ، در شرکتهای خصوصی و دولتی این رویه و فرایند مرسوم هست مدیران برای اینکه از میزان سلایق و علاقه مندی مردم به کالا و خدمات ارائه شده مطلع شوند از شیوه نظرسنجی و یا سایر شیوه ها استفاده می کنند اگر به هر دلیلی این ارتباط یک طرفه باشد در بلند مدت موجب نارضایتی عمومی  می شود حال این سوال پیش می آید چرا اطلاع رسانی در استان ما کم هست و اغلب مدیران اهمیتی به ارائه عملکرد خود ندارند می دانیم  برای استمرار هر عملی  نیاز به بازخورد مثبت آن دارد اگر عملی موجب نارضایتی شود آن عمل ناخودآگاه متوقف می شود و اگر عملی تاثیری در فرایند انگیزیشی نداشته باشد برای اجرای آن رغبتی نخواهد بود متاسفانه فرهنگ استانمان  بگونه ای است که مردم مطالبه گرا نیستند بهمین خاطر مسئولین دغدغه ای از ناحیه مردم ندارند و انگیزه ای نیز برای روشن ساختن عملکرد برای مدیران وجود ندارد،  گزارش عملکرد این مدیران صرفا در حد ارائه به مافوق هست.  این شرایط موجب شده انتصاب ها صرفا سیاسی باشند و لابی گری و سیاسی کاری و بده و بستان  بیشتر از شایسته سالاری در استان نمود پیدا کند اخیرا زمزمه  ژن خوب هم گوش ها را نوازش می دهد دراین شرایط  مدیرانی که در انتخابات گذشته مخالف دولت بودند و یا در قبال مخالفان دولت سکوت پیشه نموده بودند به هر دری می زنند تا جایگاه خود را حفظ کنند انچه که در این میان اصلا مطرح نیست میزان کارائی ، راندمان کار واثربخشی مدیران هست در هفته دولتی که گذشت مدیران اندکی  بودند که فعالیت و عملکرد خود را به مردم گزارش نمودند و این از دو حالت خارج نیست یا چیزی برای گفتن و ارائه فعالیت نداشتند و یا انگیزه ای برای ارائه گزارش عملکرد ، یادم هست مدیری می گفت انتصاب ها و عزل ها از ناحیه مدیران بالا دستی  بصورت سیاسی انجام می پذیرد بنابر این ما باید تلاش کنیم تا رضایت مدیران ما فوق را جلب کنیم وقتی مردم  تاثیری در انتصاب یا عزل ما ندارند چه لزومی دارد ما به آنها گزارش عملکرد ارائه دهیم  نتیجه این شرایط  و فرایند این شده که اغلب مدیرانی که انتصاب شده اند برای مردم کار نمی کنند و برای بقا به هر کاری دست می زنند از پاچه خاری و بده و بستان گرفته تا لابی گری و سیاسی کاری و تعامل ،حال سوال این است مسئولین ولی نعمتان مردم هستند یا خادمان آنها در ظاهر همه می گویند خادم ملتند،  ولی در واقع خود را مسئول پاسخگویی به مردم نمی بینند بلکه مسئول پاسخگویی به مافوق می دانند نتیجه اینکه فاصله رضایت مردم از عملکرد مسئولین بیشتر و بیشتر می شود.

معضل بکارگیری مدیران سیاسی

یک مثل افریقایی می گوید: لشکر گوسفندانی که توسط یک شیر رهبری می شود، می تواند لشکر شیرانی  که توسط یک گوسفند رهبری می شود را شکست دهد، حال اگر گوسفند را نماد بی تدبیری ، ترس و عدم توانایی در فرایند مدیریت بدانیم و شیر را نماد اقتدار، شجاعت و توانایی مدیریت نیروی انسانی تحت امر خود،  متوجه می شویم ،  نکته ای که  مسئولان ایرانی هیچ وقت مد نظر نمی گیرند بکار گیری مدیرانی که به علم مدیریت اشنا باشند یا تجربه و هنر آن را در دستگاه های اجرایی دارند ، چه دستگاه هایی که تخصصی هستند و چه آنهایی که آموزشی و یا فرهنگی ، با درنظر گرفتن اینکه دستگاه های اجرایی دارای حوزه های مختلف تخصصی هستند که تحت پوشش همان دستگاه اجرایی فعالیت می کنند (بطور مثال وزارت راه و شهرسازی یک دستگاه تخصصی است که در زیر مجموعه آن شهرسازی ، عمران و آبادانی، حمل و نقل جاده ای ، ریلی و هوایی و دریایی و عمران و بهسازی ، املاک و حقوقی ، پشتیبانی و امور اداری و مالی فعالیت می کنند)  و این در دستگاه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و آموزشی  نیز صادق است،  حال سوال این است  آیا یک وزیر یا  یک مدیر کل تحت امر وزارت امکان اینکه درهمه رشته های درون سازمانی تخصص داشته وجود دارد ؟ اساسا چنین شخصی کمتر پیدا می شود و شاید نیازی هم به آن نباشد. همانطوریکه اشاره شد مهمترین وظیفه یک وزیر در کشور یا یک مدیر کل در استان، مدیریت نیروی انسانی زیر مجموعه خودش است، بنحوی که متخصصان تحت امر باید به شکلی بکار گرفته شوند که حداکثر کارائی را در اداره داشته باشند، این در حالی است که اغلب انتصابهای صورت گرفته  مدیران در کشورمان سیاسی ، جناحی یا محفلی است و توجهی به تخصص و تجربه افراد نمی شود و غریب به اکثریت آنها  از علم و هنر مدیریت سررشته  ندارند بهمین خاطر است که ضعف و سوء مدیریت در کشورمان بی داد می کند و باعث هدر رفتن سرمایه های اقتصادی و نیروی انسانی می شود. رسول بخشی زاد

نارسائیهای طرح مسکن مهر

طرح مسکن مهر در روی کاغذ طرح درستی بنظر می آمد ولی وقتی به مرحله اجرا در آمد بسیاری از نقایص آن مشخص شد در این مرحله وزارت راه و شهرسازی از اداره کل های استان خواست این نارسائیها را بررسی و اعلام کنند متاسفانه به نتایج تحقیقات انجام شده ترتیب اثری داده نشد چون هدف دولت قبل تبلیغات بود و برایش مهم نبود این طرح چه عواقبی دارد یا هزینه ای متوجه دولت و ملت می کند. بنابر این طرح مذکور باعث تورم شدید ، رکود مسکن، ترافیک و معضل بیکاری در اقشار  زحمت کش ساختمانی و آخر سر لطمات جانی برای ساکنین اینگونه مسکن مهر ها شد زمانی که طرح مسکن مهر در ابتدای اجرایی شدن بود مشکلات و نارسائیهای ان شناسایی و به وزارت راه و شهرسازی ارسال گردید یکی از این نارسائیها اجرای پروژه با کیفیت پایین  بود و آنهم دلایل مختلفی داشت یکی از این دلایل واگذاری اجرای پروژه به تعاونیها  بود که هیچگونه تجربه و سابقه اجرایی نداشتند و آنها بدون داشتن تجربه اجرایی و قرارداد پیمان با پیمانکاران ساختمانی  قرارداد بستند و متاسفانه این پیمانکاران بمنظور سود جویی علاوه بر استفاده از مصالح  با کیفیت پایین  هزینه های زیادی را برای متقاضیان اینگونه مسکن بوجود آورند البته نظام مهندسی ساختمان نیز نباید اینگونه  کیفیت ساختمانها را تائید می کرند و شاید بنوعی مقصر باشند.  نتیجه طرح نا موفق مسکن مهر در زلزله اخیر کامل قابل مشهود بود علاوه بر اینکه بودجه سرسام آوری از کشور را به خود اختصاص داد و سایر طرح ها را ابتر ساخت ، باعث ایجاد تورم در اقتصاد ایران شد و همچنین باعث رکود بازار مسکن گردید و  در عین حال  باعث بیکاری خیل عظیمی از کارگران و معماران  حرفه ای و نیمه حرفه ای بعد از اتمام پروژه مسکن مهر شد  با حادثه اخیر عدم موفقیت طرح  از لحاظ کیفیت  به اثبات رسید،  حالا طراحان و مجریان طرح علی الخصوص وزیر دولت آقای احمدی نژاد باید پاسخگویی خونهای ریخته شده و  خانواده های داغدار باشد جان هموطنان مهمتر هست یا حمایت از اشخاص یا جناحها وقتی همه به اشتباه بودن طرح اذهان دارند منحرف کردن موضوع جهت حمایت از یک شخص یا یک گروه و حتی حزب نهایت بی انصافی است هر طرح و برنامه ای روی کاغذ بدون اشکال هست وقتی طرح به مرحله اجرا در می اید اشکالات ان مشخص می شود به همین خاطر هست وقتی می خواهند طرحی را به اجرا در بیاورند در مرحله اول به صورت آزمایشی اجرا می کنند تا نقایص و ایرادات ان مشخص شود و پس از برطرف کردن ان اقدام به اجرایی نمودن طرح می کنند. رسول بخشی زاد