معضل بکارگیری مدیران سیاسی

یک مثل افریقایی می گوید: لشکر گوسفندانی که توسط یک شیر رهبری می شود، می تواند لشکر شیرانی  که توسط یک گوسفند رهبری می شود را شکست دهد، حال اگر گوسفند را نماد بی تدبیری ، ترس و عدم توانایی در فرایند مدیریت بدانیم و شیر را نماد اقتدار، شجاعت و توانایی مدیریت نیروی انسانی تحت امر خود،  متوجه می شویم ،  نکته ای که  مسئولان ایرانی هیچ وقت مد نظر نمی گیرند بکار گیری مدیرانی که به علم مدیریت اشنا باشند یا تجربه و هنر آن را در دستگاه های اجرایی دارند ، چه دستگاه هایی که تخصصی هستند و چه آنهایی که آموزشی و یا فرهنگی ، با درنظر گرفتن اینکه دستگاه های اجرایی دارای حوزه های مختلف تخصصی هستند که تحت پوشش همان دستگاه اجرایی فعالیت می کنند (بطور مثال وزارت راه و شهرسازی یک دستگاه تخصصی است که در زیر مجموعه آن شهرسازی ، عمران و آبادانی، حمل و نقل جاده ای ، ریلی و هوایی و دریایی و عمران و بهسازی ، املاک و حقوقی ، پشتیبانی و امور اداری و مالی فعالیت می کنند)  و این در دستگاه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و آموزشی  نیز صادق است،  حال سوال این است  آیا یک وزیر یا  یک مدیر کل تحت امر وزارت امکان اینکه درهمه رشته های درون سازمانی تخصص داشته وجود دارد ؟ اساسا چنین شخصی کمتر پیدا می شود و شاید نیازی هم به آن نباشد. همانطوریکه اشاره شد مهمترین وظیفه یک وزیر در کشور یا یک مدیر کل در استان، مدیریت نیروی انسانی زیر مجموعه خودش است، بنحوی که متخصصان تحت امر باید به شکلی بکار گرفته شوند که حداکثر کارائی را در اداره داشته باشند، این در حالی است که اغلب انتصابهای صورت گرفته  مدیران در کشورمان سیاسی ، جناحی یا محفلی است و توجهی به تخصص و تجربه افراد نمی شود و غریب به اکثریت آنها  از علم و هنر مدیریت سررشته  ندارند بهمین خاطر است که ضعف و سوء مدیریت در کشورمان بی داد می کند و باعث هدر رفتن سرمایه های اقتصادی و نیروی انسانی می شود. رسول بخشی زاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.